صفحات

۱۰ فروردین ۱۳۹۰

ترانه یی در بیابان

کتاب خشخاش و خاطره (۱۹۵۲) شامل ۴ زیر مجموعه و ۵۶ شعر است.
برای ترجمه ی شش شعر دیگر از همین کتاب به شش شعر از پال سلان مراجعه کنید.


ترانه یی در بیابان--از کتاب "خشخاش و خاطره"

پال سلان (۱۹۷۰-۱۹۲۰)

حلقه گلی آراسته شده از سیاه برگ های نواحی آکرا:
آنجا که توسن خود رکاب زدم و خنجری به پشت مرگ.
و از پیاله های چوبین  خاکسترچشمه ها را نوشیدم

و لب کلاه بران برسر برخرابه های بهشت تاختم.   

چرا که مرده اند فرشتگان و کور شده پروردگار در نواحی آکرا، 
و کسی آنان را که به آرامش به خواب رفته اند برای من نمی پاید.
تکه تکه شده ماه، آن میخک نواحی آکرا:
و همچون خارزار می شکفند دستان حلقه ی زنگاری به دست.

چنین بایدم سرانجام به بوسه یی کمرخم کنم آنگاه که به دعا ایستاده اند در آکرا...
چه نابکار بود زره پوش شب، از قلاب هایش خون سرازیر!
و من اینک برادرخندان لب اینانم، فرشته ی پولاد پوش آکرا.
و این نام راهنوزبرزبان می رانم و درآتش گونه هایم می سوزم. 

هیچ نظری موجود نیست: